نمایش منو مخفی کردن منو
  • خانه
  • کتاب‌شناسی
  • درباره من
  • اشعار
  • داستان
  • مقالات
  • نقدادبی شعر
  • نقدادبی داستان
  • نقد فیلم
  • معرفی کتاب و فیلم
  • مصاحبه ها

اعانه ی حدقه


اعانه ی حدقه

مشاهده: 672 تاریخ: ۱۳۹۹/۰۲/۱۹ دسته: اشعار


ای واره واره گوش از واره دریده

دریده به انتحارِ سوراخ هایِ مسریِ پاشیده به اعضا

جهیده به انتحارِ حلقه نشینانِ پشتِ دندان ها

کف به کف انگشت بریز

بریز از تعددِ گاه

بکوب به نارساناییِ اضلاعت

بایست در اواسطِ دستی که می رود به چسبندگیِ گاه

ببار گاه از گاه

ای خِس خسِ باریده به گونه هایِ پریده از حلقه نشینی

با ریزشِ لخته هایی در رگارگِ خونزِندگی هایت خونمرده تر

لاشه ی حنجره ات را اسپاسم ها به هزار سوراخ دریده اند

بپاش از این مخلوطگاهِ هر چه نارس

بشور به ریزشِ یک قاشق پوسیدگی

یک قاشق تعفن

یک قاشق براده که از سَرهایِ اختلالِ جفت هایت ته می کشند 

ای دریده ی افتاده به دریده گانِ حلقه به گوش

لاله ی به گوشاگوشِ بکارت؛ لهیده

لهیده از پاس هایِ شبانه ی گونه هایِ جهنده از گونه ی لگد سانان

افلیج شو افلیج به طول و عرضِ اشاره هایی همیشه در انعکاس

تا کوچه هایی قیمه قیمه به نذرِ استخوان هایت فوت فوت فوت

فوت تا نچرخیده هایِ به مساحتِ بود

بود تا ماسیده هایِ ماسیده به قاعده خورانِ ارتفاعت

تا زاویه پرستی باشی در محاصره ی اضلاع 

به انقباضِ درجات

به انبساط درجات

ای حلقه ی گریزانِ به پلک آویخته

بخیز به دندان هایِ افتاده از حافظه ی جویدن

بریز به حافظه ی مردمک رُبایانی که به پلک هایِ اخته می آمیزند

به لب یوزگیِ لب زدایانِ کوچیده

بشور به شورابه ی پلک افزایی ات تا مردمک هایِ نگهبان به زدایشِ حلقه حلقه ی؛ گوش

باید دست از گاه بکشانی مثله مثله

و به عطسه ایمان بیاوری به برون ریزیِ تورفتگی ها

وقتی آن دست از گاه نکشیده

کِشان کِشان به ضربانِ زیر صفر به تعریقت می کشاند

و آن بوسه ی لهیده از گوشه هایِ زنت مرد می زند به شقیقه هایِ مادرت که از کهنسالگیِ لبی یائسه دختر مانده است

تا پنج وعده ضربان زدایی مقبولِ قطب هایت باشد

ای نوشیده به نوشانوشِ لا لا لا؛ لَه لَه بزن به چموشِ گوش هایِ باکره ات

به پرده گریزی

به لاله گریزی

از مرکزِ پرده هایی که بَرده بَرده؛ دار می ریزند 

برده دارِ کدام پرده داری ات را بِدرم حلقه ی از دار بُریده؟ 

لَه لَهِ واره هایت را هزار گوش به آماسیده ی حنجره ام چربیده اند

دست از گاه بخیزان

تیزتر از گاه بخیزان بی دست

تیزتر به من که از اواخر تیز می روم به بریدن

به بریدن از لایه لایه های جمجمه ای در قرابت وهم 

به بریدن از خزندگانِ پلک هایت که از مساحتِ مردمک بیرون زده اند 

به بریدنِ هر چه پرت

هر چه پرت از گاه

هر چه دست از گاه

هر چه گاه از گاه



گالری


میزانسن میزانس کلماتصحرا کلانتری

  • © Copyright
  • sahrakalantari.itcz.ir
  • Design by QooSoft